سلام.
از اینکه خیلی وقته پست نذاشتم عذر می خوام.امید وارم که عذر بنده رو پذیرا باشید.
اما بیشتر اوقات سر میزدم و خیلی از پیام ها رو جواب میدادم و اکثر مواردی رو که دعوت به دیدن میشدم رو می خوندم.
به هر حال قصد دارم توو چند تا پست کتاب جدیدی رو که دارم مینویسم رو براتون ارسال کنم.
می خوام هم نظرتون رو بدونم راجع به متنش و هم در مورد موضوع کتاب.
ضرورت تغییر
برای اینکه بتوانیم تغییر کنیم در ابتدا باید از ضرورت تغییر بدانیم.این را بدانیم در هر جایگاهی که هستیم
برای پیشرفت مان باید تغییر کنیم.به معنایی تغییر زمانی اتفاق می افتد که به الان خودمان راضی نباشیم.
این عدم رضایت در جایگاه فعلی باعث می شود که ضرورت تغییر را بهتر درک کنیم.برای مثال زمانی که در آمدمان
پایین است به فکر تغییر در کسب و کار خود هستیم تا بتوانیم درآمد روزانه خود را بالاتر ببریم.این دغدغه را باید
در رابطه با مسائل روحی و معنوی هم داشته باشیم.اینکه من فردی مغرور هستم نیاز به تغییر دارم.اینکه حسادت
در درون من نهادینه شده است، نیاز به تغییر دارم.حرص یکی از ویژگی های وجودی من است ، حتما باید در فکر
تغییر خود باشم و هزاران رذیله ی اخلاقی دیگر که همگی نیاز به تغییر دارد.
این در صورتی اتفاق می افتد که شخص ، احساس نیاز و ضرورت را در درون خود به شدت احساس کند
تا بتواند این تغییرات را عملی کند.تا زمانی که ندانم بخل، حسادت، حرص، عدم اعتماد به نفس و... چه ضرر هایی به من میرساند ، هیچ گاه به دنبال تغییر نمی روم.
حال باید بگویم آن چیزی که انگیزه برای تغییر میدهد، توجه به لذت ها و دست آورد های تغییر است.
اگر بدانیم که با تغییر در نگرش و باور ها یمان چه تغییر شگرفی در زندگی مان به وجود می آید حتما بیش از پیش برای تغییر ترقیب میشویم.
همین که بدانیم تغییر در رفتار یک مرد میتواند اخلاق خانواده را تغییر دهد و گوارایی را به زندگی تزریق کند حتما برای تغییر کمر همت خواهیم بست.
اگر بدانیم که اعتماد به نفس چقدر می تواند در روند پیشرفت ما تاثیر گذار باشد ، تمام باور های غلط خودمان را کنار خواهیم گذاشت.
اما بیاید با هم پیامد ها و دست آورد های تغییر مثبت را بررسی کنیم.
پی نوشت: ادامه در قسمت بعدی .حتما نظرتون رو در مورد ادامه این بحث بهم بگید.